چرا اشکم را درآوردی و رفتی ، من بعد از رفتنت یک عالمه اشک داشتم برای ریختن!
حالا که رفتی نه اشکی در چشمانم مانده و نه قلبی در سینه ام می تپد!
حالا حتی با تنهایی نیز رفیق نیستم ، بگذار برایت بگویم که از تنهایی نیز تنهاتر شده ام
دلم به تو خوش بود ، که تو نیز مثل همه بودی ، مثل همه از روی هوس با من بودی !
به یادم می آید که میگفتی با همه فرق داری ، نه انگار خیالی بیش نبود،
تو حتی از همه نیز بی وفاتر بودی!
کلبه ارزوی من...
ما را در سایت کلبه ارزوی من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yosefx7o بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 0:56